این مطلب جالبه بخونید ((البته این مطالب فقط جنبه سرگرمی داره زیاد جدی نگیرید))

دخترا چه کار کنند که ترشیده نشن؟

1- یقه اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.
2- ناز و لفت و لیس رو بذارید کنار.
3- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان که می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم که از آفتاب و ازسایه می رنجم.
4- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر که برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.
5- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بکشید.
6- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید، یه وقت کتابشو دور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می‌شه.
7- پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.
8- رو شکل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشکل...!
9- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست کنید، همینا هستن که شادوماد می‌سازن واستون.
10- یه کم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.
11- در پوشش دقت کنید، لباس چسبون و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می کنه، یه پوشش سنگین و اندکی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.
12- مهمون که میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی کنید، خلاصه یه چشمه بیاین که بعله ما هم هستیم.
13- سعی کنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...
14- تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید،
در حرکات و سکناتتون این نظر رو تایید کنید و دنبالشو بگیرید.
15- بلاخره اگه خدای نکرده می‌خواین جزو اون یک میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملکت دوماد شن، که نمی شن) هر چی دارید، رو کنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم کمالات و هنر مندیاتتونه.
16- و اینو بگم که از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی که با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یهپارک خلوت دارید معاشقه می کنید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش کار ندارم.
17- ...و آخرین توصیه اینکه عوض اینکه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل کبک سرتونو زیر برف کنید یه خورده به فکر زندگی آینده‌تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید

 

 

 

سلام امروز میخوام در موردی صحبت کنم که به درد همه ما میخوره

کسایی که گله دارند وقت کم میارن

کسایی که کارهاشون زیاده و نمیتونن مدیریت کنن

کسایی که میخوان از وقتشون برای تولید ثروت و یا تحصیل علم استفاده کنند

اگر میخواهید کاری جدید را شروع کنید اما وقت ندارید

اگر میخواید چند زبان دنیا را یاد بگیرید

 

وووو....

افردی که این کارهای زیر  رو کردن اصولا افرد موفقی در زمینه خودشان بوده اند

مثل دکتر حسابی - احمدی نژاد-

آنتونی رابینیز

و آدمهای موفق دیگه

لاقل 3 دقیقه دقت بگذارید و مطالب زیر رو بخونید قطعا ضرر نخواهید کرد

شروع بحث:

کارهای ما در چهار گروه دسته بندی میشوند

1- کارهای ضروری و مهم:

      این کارها به دلیل عقب انداختن و پشت گوش انداختن کارها حالا ضروری شده

     مثل خواندن درس امتحان در شب امتحان

     مثل ماه آخر کنکور

     مثل آخرن مهلت تحویل پروژه

 

2- کارهای غیر ضروری اما مهم

   کارهایی که مهم است انجام اونها برای ما اما فرصت برای انجام آن هنوز داریم و اگر انجام ندهیم بعد از مدتی در لیست کارهای ضروری و مهم قرار میگیرد

      مثل یادگیری زبان خارجی برای سال دیگر که قراره به کشور خارجی سفر کنید

     مثل یکسال مونده به کنکور

    مثل خواندن درس سه ماه قبل از امتحان

     مثل نوشتن پروژه در اول سال

     مثل پر کردن جای چک از یک روز قبل

 

3- کارهای ضروری و غیر مهم

     کارهایی که در یک آن برای ما اتفاق میافتد و یا در انجام اونها اجبار داریم

   مثل باز کردن درب حیاط

  مثل برداشتن گوشی تلفن

  مثل شرکت در جلسه ای که میر عامل گفته باید باشید

 

4- کارهای غیر ضروری و غیر مهم

    کارهایی که انجام دادن و ندادن اون نفعی به حال ما ندارد و در راسای اهداف ما نیست

     مثل نگاه کردن یک فیلم

     مثل حل کردن جدول

     مثل بازی کردن فوتبال وقتی درسی نخواندی  در شب امتحان

 

----- ----

خوب حالا شما یک قلم و کاغذ بردارید و کارهایی که در روز انجام میدید رو دسته بندی کنید

و سپس خودتون قضاوت کنید که کارهای شما بیشتر از کدام دسته است

انسانهای موفق کارهای نوع دوم رو (غیر ضروری اما مهم) زودتر انجام میدادند

معایب کارهای دسته اول:

استرس زا - عصبی کننده - کارها به نحو مطلوب انجام نمیشود- سر گیجه - بیحوصلگی - بی میلی- ....

محاسن کارهای نوع دوم:

به دلیل اینکه شما کارا رو زودتر انجام دادید پس استرسی ندارید -عصبی نیستید - کارهاتون به نحو احسن انجام میشود....

اما چطوری این کارهای نوع دوم  رو در خودمون تقویت کنیم :

                                                 از کم شروع کنید

یعنی: مثلا میخواهید ورزش رو شروع کنید از همین امروز و همین الان شروع کنید

دوبار مچ دستتون رو باز و بسته کنید همین برای امروز کافیه

و فردا صبح وقتی از خواب بلند شدید داخل رخت خواب سه بار مچ دستتون رو باز و بسته کنید

و همین رو یک هفته ادامکه بدید هفته بعد بنا بر علاقه و توان بیشترش کنید مثلا وقتی بلند شدید از تخت خواب دو تا حرکت کششی انجام بدید. همین

از قدیم گفتن:

سنگ سنگین نشون نزدنه

کارهای اندکی که ادامه داشته باشه بهتراز کارهای زیادی است که ادامه نداشته باشد

ویا برای یادگیری زبان از همین امروز روزی 5 دقیقه زبان کار کنید

همین قدر بس است اما دائم باشد

فکر میکنم دکتر حسابی بود که 5 زبان دنیا رو یاد داشت

پسرش میدونید چی میگفت:

(( پدرم یک شب به من گفت فرزندم از فردا روزی 15 دقیقه شبها زبان آلمانی با هم بخوانیم؛ و شروع کردیم شاید 15 دقیقه زمان خیلی کمی باشد و تا کتاب را باز کنی و گرم شوی وقتت تمام شده اما همین 15 دقیقه ها ی پدرم هر روز ادامه داشت تا بعد از مدتی توانست المانی را راحت بخواند و بنویسد و بعد از مدتی دیگر توانست با این زبان مکالمه کند))

حالا قضاوت با خودتون ؛

اما شما میگید وقت نداریم که کارهای نوع دو را انجام دهمی و انقدر کارهای نوع یک زیاده که فرصت به کارهای نوع دو نمیرسه ؟

جواب خیلی ساده است اکارهای نوع چهار خودتون رو کم کنید اگر بیش از حد از اینترنت استفاده میکنید اگر تلوزیون زیاد نگاه میکنیدو...

و هر کاری که میخواهید بکنید از خودتون بپرسید :

با انجام این کار چه چیزی بدست میآورم و چه چیزی از دست میدهم

 

 

 

 

 

 

 

امروز میخوام داستانی تعریف کنم که شما رو در عرصه زندگی خیلی کمک میکنه

برای هر کس تعریف کردم بی اثر نبوده

برای شما هم میگم امیدوارم لذت ببرید؛ هدف رو در آخر نوشتم

در خارج کشور برای پختن غورباغه اگر اول آب رو جوش بیارید و بعد غورباغه رو درون آن بیندازید، غورباغه جست میزند و میپرد بیرون

اما برای پخت آن باید آب را ولرم کرد و آنوقت غورباغه را درون آن انداخت €‏و یواش زیر گاز رو روشن کرد.غورباغه در آب شنا میکند و همینطور آب گرم و گرمتر میشه و کم کم بدنش سست  میشه، همینطور که آب گرم میشه اون هی سست تر و سست تر میشه و انقدر این سستی و شلی ادامه میابد که غورباغه نمیفهمد و قتی به خودش میآید که مرده است و پخته شده

دوستان شیطان هم از همین تکنیک برای گول زدن ما استفاده میکنه اول از  کم شروع میکنه و یواش یواش شما رو به سمتی که میخواد میاره ، و اولین نشونه اینکه شیطان شما رو پخته اینه که نماز خوندن رو از شما میگیره

و شما نماز و روزه رو ترک میکنید و اونقدر جلو میره که هیچی از دین شما نمیگذاره € باید بدونیم قوی ترین دین همین دین اسلام هست

از این تکنیک شما هم میتونید برای رسیدن اهداف خوب یا بدتو ن استفاده کنید بیایید با شیطان مقابله کنیم ، اول خودمون بدونیم چرا نماز میخونیم و بعد دورو اطرافیانمون رو آگاه کنیم و اونها رو یواش یواش به سمت خودمون بیاریم

در موضوع بعدی میگم چرا ما نماز میخونیم

چرا عبادت میکنیم

و چرا های دیگر

اما قبل از انکه اونها رو بگم اینو فعلا بگم:

ما وقتی پیش طبیب میریم ازش نمیپرسیم این قرص برای چیه ؛

اما من میگم قرص نماز برای چیه

منتظر باشید